loading...
مطالب علمی و تحقیقات
light-angel بازدید : 61 سه شنبه 06 خرداد 1393 نظرات (2)

 

انسان اشرف مخلوقات 3

تولید مثل

تمام موجودات زنده در نهایت می میرند، اما جهان پر از جانداران است زیرا جانداران تولید مثل می کنند. همه ی انواع موجودات زنده می توانند با تولید مثل بچه هایی شبیه به خود به وجود بیاورند. شیر ها بچه شیر می زایند نه بچه پلنگ. میوه ی بلوط رشد می کند و تبدیل به درخت بلوط می شود و از دانه ی گل قاصد همیشه گل قاصد می روید. دلیل وجود همه ی اینها ژن است. ژن ها دستور های شیمیایی برای ساختن یک موجود زنده اندکه طی فرایند تولید مثل از نسلی به نسل بعد منتقل می شوند.

در بسیاری از جانوران و گیاهان تولید مثل به روش جنسی است. جانور نر و ماده جفت گیری می کنند و بچه به وجود می آورند. گرده از اندام گل نر، تخمک موجود در گل ماده را بارور کرده، دانه تولید می کند و از این دانه ها در فصل رویش بعد گیاهان جدیدی پدید می آیند.

جوانه زدن و دو نیمه شدن

در برخی از موجودات زنده تولید مثل به روش غیر جنسی است. آمیب ها برای تولید مثل صرفاً دو نیم می شوند. بعضی شقایق های دریایی و خویشاوندان آن ها از جمله هیدر می توانند با جوانه زدن تکثیر شوند. جوانه ای کوچک در کنار بدن موجود بالغ پدید می آید و پس از رشد تبدیل به جانوری جدید می شود که با پایه ای به والد خود متصل است. سپس این پایه قطع می شود و به این ترتیب دو جانور به وجود می آید، در حالی که قبلاً یک جانور وجود داشت. شمعدانی ها و بسیاری از گیاهان دیگر با قلمه زدن تکثیر می شوند. قلمه ای که از گیاه بزرگی جدا شده باشد ریشه می دهد و به گیاه جوان جدیدی تبدیل می شود.

light-angel بازدید : 38 سه شنبه 06 خرداد 1393 نظرات (0)

انسان، اشرف مخلوقات 2

بدن انسان

اسکلت چارچوبی است که قسمت های نرم بدن را در مقابل نیروی گرانش نگه می دارد. اندام های اصلی بدن از اسکلت آویزان اند، طوری که بدون آن ها که بدون آن که با هم برخورد کنند، کار می کنند. جمجمه از مغز و دنده ها از ریه ها، قلب و رگ های اصلی محافظت می کنند. ماهیچه ها موجب حرکت بدن می شوند. هنگامی که ماهیچه ها منقبض می شوند استخوان ها را می کشند، طوری که استخوان ها در محل مفصل ها خم می شوند. ماهیچه ها می توانند بکشند اما نمی توانند فشار دهند و به همین دلیل، برای حرکت دادن هر مفصل دو ماهیچه لازم است. یکی مفصل را خم و دیگری دوباره آن را باز می کند. گوشتی که می خورید درواقع ماهیچه های جانور است.

دستگاه گوارش لوله ای است که از دهان شروع و به مقعد ختم می شود. این دستگاه، با تجزیه کردن غذا، آن را به مایعی تبدیل می کند که می تواند وارد خون شود و به تمام بخش های بدن انتقال پیدا کند.

دستگاه تنفس از نای و ریه ها تشکیل شده است. ریه ها در نتیجه ی انقباض ماهیچه ی دیافراگم و ماهیچه های بین دنده ها از هوا پر و خالی می شوند. ریه ها اکسیژن هوایی را که حین دم وارد آن ها می شود، می گیرند. گاز زاید دی اکسید کربن با خون به ریه ها می رسند و از آن جا با بازدم به بیرون رانده می شود.

دستگاه عصبی از مغز، نخاع و اعصابی تشکیل شده است که به تمام بخش های بدن می روند، پیام هایی که تکانه ی عصبی نامیده می شوند، در طول اعصاب حرکت می کنند و فعالیت های بدن را طوری تنظیم می کنند که همه چیز به موقع و با سرعت مناسب کار کند.

مغز از هزاران میلیون یاخته عصبی ساخته شده است و وظایف متعددی بر عهده دارد. مغز فشار خون، دمای بدن و ضربان قلب را تنظیم می کند. این اندام اطلاعات را از تمام اندام های حسی دریافت می کند، چیز هارا به خاطر می آورد، درباره ی آن ها فکر می کند و حین حرکت، کار ماهیچه ها را تنظیم می کند.

قلب خون را از طریق لوله هایی، که رگ نامیده می شوند. به سرتاسر بدن تلمبه می کند. خون پس از خروج از قلب وارد رگ هایی به نام سرخرگ می شود. سرخرگ ها به مویرگ های بسیار باریکی منتهی می شوند و آن ها نیز به سیاهرگ های گشاد تری ختم می شوند که خون را به قلب بر می گردانند.

کلیه ها صافی هایی هستند که برای خارج کردن ماده ای زاید به نام اوره و چیز هایی دیگر مانند آب خون را تصفیه می کنند. حاصل این تصفیه ادرار است. ادرار مایعی است که در مثانه تخلیه می شود. ادرار در مثانه ذخیره و سپس دفع می شود


light-angel بازدید : 64 سه شنبه 06 خرداد 1393 نظرات (0)

انسان اشرف مخلوقات 1

استخوان

استخوان ها بافت زنده اند. به همین علت است که بعد از شکسته شدن دوباره ترمیم می شوند و دوباره رشد می کنند. استخوان به سختی برخی از عنوان فولاد است، اما وزنش فقط یک پنجم آن است. به همین دلیل استخوان ها اسکلت محکم و سبکی می سازند که قسمت های نرم بدن به آن متصل است. استخوان از پروتئین محکمی به نام کلاژن، و بلور های معدنی سفت و بسیار ریزی که حاوی کلسیم و فسفرند، ساخته شده است. چنین ترکیبی باعث استحکام استخوان می شود.

در وسط بسیاری از استخوان ها بافت نرمی به نام مغز استخوان وجود دارد. این بافت حاوی رگ هایی است که غذا و اکسیژن لازم برای استخوان را تأمین می کنند. همچنین مغز استخوان محلی است که دائماً گلبول های سفید و قرمز جدید در آن ساخته می شود. در قسمت سخت استخوان، یاخته هایی جای گرفته اند که ماده ی اصلی استخوان را می سازند.

استخوان های جنین در حین رشد در رحم مادر، به تدریج تکامل پیدا می کنند. در ابتدا از ماده ی نرم تری به نام غضروف ساخته شده اند. غضروف ها به هنگام رشد، عمدتاً تبدیل به استخوان می شوند، مگر در جاهایی از بدن مثل نوک بینی و گوش های خم شدنی باقی می مانند. گوش ها و بینی تان را با دست حرکت دهید تا بافت غضروف را احساس کنید.

غضروف در استخوان های بزرگسالان هم یافت می شود. در مفصل ها سطوح صافی تشکیل می دهد و استخوان ها در همین جا روی هم می لغزند. مفصل های مختلف باعث می شوند که استخوان ها بتوانند در جهت های مختلف حرکت کنند.  به خاطر شکل محدود مفصل های انگشتان، فقط می توانید نوک انگشت را جمع یا باز کنید، اما مفصل شانه به شما امکان می دهد که بتوانید بازویتان را در هر جهتی حرکت دهید.

ساختمان استخوان های جانوران مثل ساختمان های استخوان های انسان است. برخی جانوران استخوان های غیر عادی دارند. شاخ گوزن نمونه ای از این نوع است. این استخوان ها، استخوان هایی هستند که از جمجمه می رویند و هر سال می افتند. گوزن های نری که بر سر گوزن های ماده رقابت دارند، از شاخ خود برای جنگیدن استفاده می کنند.

اسکلت

اسکلت داربست سختی است که بخش های نرم بدن جانور را نگه می دارد. بدون اسکلت، بیشتر جانوران به اشیا ی سست و شلی تبدیل می شدند که هیچ شکل معینی نداشتند. اسکلت به جانوران امکان می دهد که بدنی با شکل های بسیار متنوع و بخش های متمایز برای حرکت و انجام دادن وظایف جدا گانه داشته باشند. بدون اسکلت، شنا کردن، دویدن، برداشت چیز ها و جویدن تقریباً غیر ممکن بود.

ماهی ها، دوزیستان، خزندگان، پرندگان و پستان داران اسکلتی از جنس استخوان و غضروف دارند. همه ی مهره داران جمجمه و ستون مهره ای داند که از زنجیره ای از مهره ها ساخته شده است. بیشتر آن ها چهار اندام نیز دارند: پا، دست، بال یا باله.  جمجمه و ستون مهره ها از بخش های مرکزی دستگاه عصبی، یعنی مغز و نخاع پشتیبانی و محافظت می کنند. در ماهی ها، خزندگان، پرندگان و پستان داران دنده ها با شکل خمیده و مدور خود، قفسه ی سینه را می سازند که از قلب، لوله های گوارشی و ریه ها محافظت می کنند. شانه و لگن رابط های استخوانی بین ستون مهره ها و دست و پا هستند. در جانوران گوناگونی که در خشکی زندگی می کنند، پنج انگشت پا به صورت های متعددی سازگاری پیدا کرده است. مثلاً در اسب ها، هر پا تنها یک انگشت فعال دارد که یک سم در نوک آن قرار گرفته است.

مفصل ها 

ماهیچه ها و مفصل ها به اسکلت امکان می دهند که حرکت های پیچیده ای انجام دهد. مفصل ها نقاطی برای خم شدن و لغزیدن اند، که در آن ها، استخوان ها با هم تماس پیدا می کنند. ماهیچه ها با زرد پی به استخوان چسبیده اند و هر جا ماهیچه ای منقبض می شود، استخوان هارا نسبت به هم حرکت می دهد. انواع مختلف مفصل انواع متفاوت حرکت را امکان پذیر می سازد. انتهای استخوان هایی که در محل مفصل با هم تماس دارند معمولاً از غضروف صیقلی و لغزانی پوشیده شده است، طوری که استخوان ها به آسانی روی هم حرکت کنند. 

 

light-angel بازدید : 36 سه شنبه 06 خرداد 1393 نظرات (0)

فراتر از زمین 4

ستاره ها

در شب های صاف و تاریک می توانید صدها ستاره ی چشمک زن را در آسمان ببینید. این ستاره ها مانند خورشید ما کره های بسیار بزرگ و درخشانی از گازند اما چون فاصله ی آن ها تا زمین نسبت به خورشید بسیار بیشتر کم نور تر به نظر می رسد. حتی نور نزیک ترین ستاره ها چندین سال طول می کشد تا به ما برسد. ما ستاره ها را از میان هوایی می بینیم که دائماً متلاطم است، بنابراین نور ستاره ها ثابت نیست و به نظر می رسد که سوسو می زند. علت درخشندگی ستاره ها انرژی هسته ای است که از جوش خوردن ذره های گاز هیدروژن به یکدیگر در مرکز ستاره تولید می شود. دانشمندان این پدیده را همجوشی یا گداخت هسته ای می نامند.

خورشید ما ستاره ای است معمولی در میان میلیون ها ستاره. تمام ستاره ها با سرعت در فضا حرکت می کنند اما چون فاصله ی آن ها از ما خیلی زیاد است، بی حرکت به نظر می رسند. طرح هایی که ستاره ها در آسمان می سازند ثابت است. شاید گاهی شنیده باشید که مردم می گویند ستاره ای به زمین افتاد. آنچه به زمین می افتد واقعاً ستاره نیست بلکه شهاب است. شهاب تکه هایی کوچک از سنگ و غبار که به جو زمین برخورد می کند گفته می شود.

ستاره ها چگونه ساخته می شوند؟

همیشه در عالم ستاره ساخته می شود. ستاره ها از توده هایی از گاز و غبار در فضا ساخته می شوند. هنگامی که تراکم توده های گاز و غبار آغاز می شود، نیروی گرانش آن ها را با قدرت بیشتری به سوی هم می کشد. مرکز این توده گرم تر و متراکم تر می شود تا این که گاز ها آنقدر داغ شوند که گداخت هسته ای بتواند در مرکز توده آغاز شود. هنگامی که چنین اتفاقی رخ دهد ستاره ای متولد شده است. اخترشناسان در ابر های گازی فضا به دنبال ستاره های جدید می گردند. اغلب، تعداد زیادی  ستاره نزدیک یکدیگر در ابر بزرگی شکل می گیرند و خوشه ای می سازند. جرم کوچک ترین ستاره ها در حدود یک دهم خورشید است. بزرگترین آن ها ممکن است پنجاه بار سنگین تر از خورشید باشند.

نکته: سیاره ها، که بسیار به زمین نزدیک ترند، نسبت به ستاره ها نور یکنواخت تری دارند.

 رنگ ستاره ها

اگر ستاره های درخشان را با دقت نگاه کنید، ممکن است متوجه شوید که برخی از آن ها کاملاً سرخ اند در حالی که ستاره های دیگر سفید یا مایل به آبی اند؛ خورشید ما ستاره ای زرد است. رنگ ستاره ها در عکس ها بهتر دیده می شود. دلیل این که ستاره ها با رنگ های مختلفی می درخشند این است که بعضی از آن ها داغ تر از بعضی دیگرند. دمای سطح خورشید در حدود 6000 درجه ی  سانتی گراد است. ستاره های سرخ سرد ترند و دمای ستاره های آبی در حدود 10000درجه ی سانتی گراد یا بیشتر است. این تغییر رنگ ها مشابه تغییر رنگ قطعه فلزی است که در کوره گرما ببیند. فلز ابتدا به رنگ سرخ می تابد، سپس درخشان تر و زرد می شود تا به سفید داغ می رسد.

غول ها و کوتوله ها

هرچند ستاره ها آنقدر از ما دور اند که حتی با بزرگترین تلسکوپ های دنیا هم آن ها را به صورت نقطه هایی نورانی می بینیم، اخترشناسان دریافته اند که اندازه ی ستاره ها بسیار با هم تفاوت دارد. اغلب، بزرگترین آن ها را « غول » و کوچک ترین آن ها را « کوتوله » می نامند.

خورشید ستاره ی نسبتاً کوچکی است، اما ستاره های کوچک تر از آن هم وجود دارند. قطر ستاره های خاصی که کوتوله ی سفید نامیده می شوند، کم تر از یک صدم قطر خورشید است. در عوض، ستاره هایی هم هستند که آنقدر باد کرده اند که حجمشان چند صد برابر حجم خورشید شده است. ستاره ی سرخ درخشانی به نام اِبط الجوزا که در صورت فلکی جبار قرار دارد، در حدود 500 برابر خورشید است. اگر اِبط الجوزا در مرکز منظومه ی شمسی قرار می گرفت، زمین را می بلعید و تا نزدیک مشتری می رسید. 

خوشه های ستاره ای

ستاره ها اغلب خانواده هایی تشکیل می دهند که خوشه نامیده می شود. یکی از آشنا ترین و ساده ترین خوشه ها برای رصد خوشه ی پروین یا هفت خواهران ( ثریا ) است که در صورت فلکی ثور قرار دارد. این خوشه شش ستاره ی درخشان و تعداد زیادی ستاره ی دیگر دارد که با تلسکوپ می توان آن ها را رصد کرد. در عکس های خوشه ی پروینگاز درخشانی بین ستاره ها دیده می شود. تعداد زیادی خوشه ی زیبای دیگر شبیه به خوشه ی پروین وجود دارد که هر کدام چند صد ستاره دارند.

نوع دیگری خوشه ی ستاره ای هم وجود دارد که در آن هزاران ستاره به به طور فشرده در کره ای کنار هم جای گرفته اند. این نوع خوشه را به دلیل شکل ظاهری اش خوشه ی کروی می نامند.

ستاره های دوتایی

خورشید ستاره ی تنهایی است، اما این تنها بودن در بین ستاره ها کاملا ً غیر عادی است. اغلب ستاره ها به صورت زوج یا دوتایی کنار هم اند. نیروی گرانش آن ها را کنار یکدیگر نگه می دارد و آن ها در مداری به دور هم می گردند، درست همانند سیاره ها که به درر خورشید می گردند. درخشان ترین ستاره ی آسمان شب، یعنی « شعرای یمانی » دوتایی است. نزدیک ترین ستاره به منظومه ی شمسی، پروکسیما یا قنطورس و دو شریک آن ها، ستاره ای سه ستاره می سازند که آلفا نامیده می شود. یک ستاره ی « دوتایی مضاعف » مشهور، شامل چهار ستاره، در صورت فلکی شلیاق قرار دارد.

گاهی دو عضو یک مجموعه ی دوتایی از جلو هم عبور می کنند. در نتیجه قسمتی از نور یک ستاره پوشیده می شود و زوج ستاره را به مدت کوتاهی کم نور تر می بینیم. معروف ترین دوتایی از این نوع، راس الغول نامیده می شود.

ستاره های متغیر

ممکن است تصور کنید که تمام ستاره ها به طور دائم می درخشند، اما این طور نیست و درخشندگی برخی از آن ها کم و زیاد می شود. این ستاره ها را ستاره های متغیر می نامند. نور تعدادی از آن ها به طور منظم تغیییر می کند، اما گروهی دیگر به طور ناگهانی و نامنظم کم نور و پر نور می شوند. دلیل این تغییر نور ممکن است تپیدن ستاره و یا ایجاد شراره ای درخشان باشد. برخی از ستاره های متغیر، دوتایی هایی هستند که موادشان به هم منتقل می شود.

 

درخشندگی بعضی از ستاره ها به شدت تغیییر می کند، مثل ستاره ی میرا که گاهی با چشم دیده می شود و سپس آن قدر کم نور می شود که از دید خارج می شود. درخشندگی ستاره های دیگر، مثل ستاره ی قطبی، آنقدر کم تغییر می کند که با رصد های معمولی حس نمی شود.   

light-angel بازدید : 54 سه شنبه 06 خرداد 1393 نظرات (0)

زمین، سیاره حیات

زمین، یکی از سیاره های منظومه ی شمسی است. زمین از آن رو با بقیه ی سیاره ها فرق دارد که در جوّ آن اکسیژن هست و در نتیجه زیستن در آن امکان پذیر شده است. زمین روی مداری بزرگ، سال یک بار به دور خورشید می گردد. این گردش، باعث پیدایش فصل ها می شود. زمین همچنین در طول هر 24 ساعت، یک بار به دور خود می چرخد. حاصل این چرخش نیز پیدایش روز و شب است.

زمین در فضا

اگر زمین با بسیاری از سیاره ها یا خورشید مقایسه شود، بسیار کوچک است. سیاره های عطارد، زهره، مریخ و پولوتو، از زمین کوچک ترند. اما مشترب و زحل صدها بار از زمین بزرگترند. از دهه ی 1960 میلادی به این طرف، توانسته ایم زمین را از فضا ببینیم. عکس هایی که ماهواره ها از زمین گرفته اند، آن را کره ای آبی رنگ نشان می دهند که قسمت های زیادی از سطحش را ابر های چرخان پوشانده است. با نگاهی دقیق تر، می توان بعضی از پدیده های سطحی مانند شکل قاره ها، رشته کوه های پوشیده از یرف و حتی رودخانه ها و شهرها را مشاهده کرد.

ساختمان درونی زمین

دانشمندان به درستی نمی دانند ساختمان داخل زمین چگونه است.ما در بیرونی ترین لایه ی زمین زندگی می کنیم که از سنگ ساخته شده و بعضی از قسمت های آن را آب پوشانده است. به این لایه پوسته گفته می شود. درون زمین بسیار گرم است و در پایین تر از عمق 70 کیلومتری سنگ ها حالتی نیمه مذاب دارند. این مطلب از این جا روشن شده است که وقتی معدن چیان در داخل معادن عمیق پایین می روند، سنگ ها به تدریج داغ تر می شوند.

بعد از پوسته، گوشته ی زمین قرار دارد که در قسمت های نزدیک به پوسته حالتی نیمه جامد دارد، اما در پایین جامد است. در وسط گوشته نیز هسته ی زمین است که از دو قسمت داخلی و خارجی تشکیل می شود. هسته ی خارجی حالت مایع دارد، اما هسته ی داخلی جامد است.

منشأ زمین

درباره ی پیدایش عالم اطلاع چندانی نداریم. رایج ترین توضیحی که در این مورد آورده شده، نظریه ی « انفجار بزرگ است » است. بر اساس این ای نظریه، انفجاری عظیم در گذشته های دور صورت گرفت که در نتیجه ی آن، ذرات گاز و غبار در همه جهت شروع به چرخیدن کردند. به تدریج کهکشان ها و منظومه ها از این توده ی عظیم به وجود آمدند. منظومه ی شمسی ما نیز احتمالاً در حدود 5 میلیارد سال پیش شکل گرفته است. زمین نیز در همان زمان به صورت توده ای احتمالاً داغ در آمد. سپس آرام آرام شروع به سرد شدن کرد، به طوری که پوسته ای روی آن تشکیل شد. احتمالاً ضخامت پوسته ی اولیه زمین، بسیار اندک بوده است. سنگ های مذاب، در دمایی بین 800 تا 1500 درجه ی سانتی گراد، جامد می شوند. پس لابد دمای سطح زمین اولیه بسیار زیاد بوده است. زمین اولیه جو نداشت. گاز هایی که از دهانه ی آتشفشان ها خارج می شد، در سطح زمین پراکنده شد و جو اولیه ای را به وجود آورد. در این جو اولیه، اکسیژنی وجود نداشت. نخستین جانداران در حدود 3 میلیار سال پیش از اکسیژن آزاد  جو استفاده نمی کردند. بعد ها که گیاهان سبز پدید آمدند، اکسیژن حاصل از فرایند فتوسنتز را به هوا فرستادند و آن را به جو افزودند.

جابه جایی قاره ها

دقیقاً مشخص نیست که قاره ها و اقیانوس ها در زمین اولیه چه شکلی داشته اند. در طول هزار ها میلیون سال تاریخ زمین، تغییرات حاصل در زمین آن قدر زیاد بوده که شکل نخستین آن از میان رفته است.

اما یقین داریم که در گذشته های دور، چهره ی زمین با وضع امروزی آن متفاوت بوده است. قاره ها و اقیانوس ها تغییر شکل داده اند. مثلاً، در 200 میلیون سال پیش اقیانوس اطلس وجود نداشت. امریکای شمالی، اروپا و قسمتی از آسیا، به هم چسبیده بودند و قاره ای بزرگ به نام اوراسیا تشکیل می دادند. امریکای جنوبی، آفریقا، هندوستان، استرالیا و جنوبگان نیز یک قاره ی عظیم جنوبی به نام گندوانا می ساختند. امروزه، می توانیم بفهمیم که اقیانوس اطلس چگونه تشکیل شد و در هر زمان، چه قدر وسعت داشت.

جابه جایی قاره ها وقتی روشن می شود که به شباهت زیاد شکل حاشیه ی آن ها توجه کنیم. مثلاً، انطباق کناره های امریکای جنوبی و آفریقا زیاد است. همچنین سن سنگ های تشکیل دهنده ی بستر اقیانوس را می توان به دقت اندازه گیری کرد. هر چه از وسط اقیانوس به کناره ها نزدیک شویم، سن سنگ ها بیشتر می شود. علت آن است که در وسط اقینوس اطلس شکاف عمیقی وجود دارد که شبیه رشته ای از آنشفشان های کوچک است. سنگ های مذاب از داخل این شکاف ها خارج می شوند و با فشاری که وارد می آورند، دو نیمه ی اقیانوس اطلس را باز تر می کنند. با ایجاد بستر جدید اقیانوس ، آفریقا به سوی شرق و آمریکا جنوبی به سمت غرب می رود. البته سرعت این جابه جایی بین 1 تا 10 سانتی متر در سال است.

سطح زمین از چند صفحه ی عظیم تشکیل شده است و این صفحه ها در جهات مختلف در حرکتند. امریکای شمالی، سرانجام از غرب به روسیه می رسدو کالیفرنیا ممکن است از آمریکای شمالی جدا شود و آفریقا ممکن است به سمت شمال حرکت کند و مدیترانه را از بین ببرد. 


light-angel بازدید : 57 یکشنبه 04 خرداد 1393 نظرات (0)

 

سلطان جنگل

شیر و ببر بزرگترین و قوی ترین حیوان ها در خانواده ی گربه سانان هستند. در سرار جهان، شیر را نماد قدرت می دانند. حتی خود ما اغلب به افراد قوی و پر دل و جرئت « شیر مرد» و « شیر زن » می گوییم.ظاهر شیر نیز نماد قدرت است و تصویر آن را روی برخی از پرچم ها می توان مشاهده کرد. در مصر باستان، معتقد بودند که شیر حیوانی مقدس است.

اما چرا به شیر « سلطان حیوانات » می گویند؟ درواقع قدرت هیبت ظاهری و خشونت بی امان شیر سبب شده است که چنین عنوانی را به آن نسبت دهند. اما برخی رفتار های زیستی شیر نیز چنین تصوری را در اذهان تقویت کرده است. برای نمونه شیر چنان تند و چابک به شکارش حمله میکند که شکار حتی فرصت دفاع هم نمیابد. شیر حتی به جانوران بزرگتر از خود مانند زرافه و بوفالو های وحشی نیز حمله می کند و با دندان و پنجه هی قدرتمندش بدن آن ها را از هم می درد. شیر ها اغلب به صورت گروهی و شب ها شکار می کنند. یکی دیگر از عادت های شیر که سبب شده است لقب سلطان را به آن بدهند این است که در شیر ها اغلب شیر ماده شکار را می کشد. اما موقع خوردن ابتدا شیر نر سهمش را از شکار بر می دارد و سپس شیر ماده و توله هایش غذا می خورند. در ضمن اگر کسی مزاحم شیر نشود حیوان حمله نمی کند اما هر مزاحمتی آرا را به خشم می آورد. شیر ها بیشتر گورخر، گوزن،خرس و شغال شکار می کنند. اما به فیل ها و کرگدن ها کاری ندارند. شیر ها هیچ دشمن طبیعی نیز ندارند. فقط انسان این حیوان را شکار می کند و به دام می اندازد. البته اگر شیر طعم گوشت انسان را بچشد، « آدمخوار » نیز می شود. این حالت اغلب در شیر هایی دیده شده است که نزدیک دهکده ها زندگی می کنند. آنها هر گاه فرصت بیابند، انسان، گوسفند، بز یا هر دام دیگری را می کشند و به راحتی آن را با خود می برند.

شیر ها اغلب اوقات خود را در خواب به سر می برند و بعد از خوردن 40 کیلو گوشت نیز تا 24 ساعت می خوابند. آنها هر 4 یا 5 روز یک بار شکار می کنند و وقتی سیر هستند، اگر چیزی مزاحمشان نشود، آرام و بی خطرند. فقط مواظب باشید که پایتان را روی دمشان نگذارید.  

 

light-angel بازدید : 71 یکشنبه 04 خرداد 1393 نظرات (0)

عجایب جهان

آتلانتیس، قاره ی گمشده

افلاطون، فیلسوف یونانی، از جزیره ای به نام آتلانتیس سخن می گوید که زمانی مردمی باهوش و پر استعداد در آن زندگی می کردند. اما رفته رفته این مردم، فاسد و طمع کار شدند و خدایان تصمیم گرفتند آن ها را تنبیه کنند. به خواست خدایان انفجار های عظیمی در جزیره به وقوع پیوست و باعث شد جزیره در اعماق دریا غرق شود. مردم بسیاری اعتقاد دارند که آتلانتیس واقعاً وجود داشته است و یک روز از زیر دریا بیرون خواهد آمد. گروه های اکتشافی زیادی به دنبال آتلانتیس بوده اند تا آن را بیابند.

کشتی ارواح

کشتی مری سِلسِت در سال 1872 میلادی از نیویورک رهسپار ایتالیا شد.  این کشتی هشت ملوان داشت و همسر و فرزند ناخدا هم سوار کشتی بودند. یک ماه بعد، مری سِلسِت را در سواحل اسپانیا در کرانه ی اقیانوس اطلس یافتند. در کشتی هیچ کس نبود. بادبان ها بر افراشته بودند و چکمه ها و لباس ها ی ملوانان سرجایشان بود. در کابین ناخدا اسباب بازی ها این طرف و آن طرف پخش شده بود، انگار که دختر بچه ی او تا همین چند لحظه ی قبل مشغول بازی کردن بوده است. اما هیچ موجود زنده ای در کشتی نبود و از آن روز به بعد هیچ کس نفهمید که حقیقت ماجرا چه بوده است.

مثلث برمودا

مثلث برمودا پهنه ای از دریاست که میان فلوریدا در ایالات متحده ی آمریکا و جزایر پوتوریکو و بر مودا قرار دارد. در 200 سال گذشته، پیش از 50 کشتی و هواپیما، و حتی یک زیر دریایی اتمی، وارد این مثلث شده و کاملاً ناپدید شده اند. برخی از مردم، این ناحیه را اسرار آمیز می دانند و می گویند که در مثلث نیرو های فوق طبیعی و جود دارند و به همین دلیل از مسافرت به این منطقه خودداری می کنند. ولی بیشتر کارشناسان می گویند که این حرف ها خرافات است. مثلث برمودا اسرارآمیزتر و خطرناک تر از دریا های دیگر نیست.

 

light-angel بازدید : 76 یکشنبه 04 خرداد 1393 نظرات (0)

 

مومیایی ها 2

آیا مومیایی های دیگری هم وجود دارند؟

مصری ها به مومیایی کردن اجسادشان شهرت دارند. اما آن ها تنها تمدن یا حتی تنها کسانی نیستند که مردگان خود را بدین گونه حفظ می کردند. « چین کورو » ها، ساکنان منطقه ای در شمال شیلی، از 5000 سال پیش یعنی 2000 سال زود تر از مصری ها به این کار می پرداختند. البته آنها چسد را تکه تکه می کردند، سپس اجزای آن را با الیاف گیاهی به یکدیگر متصل می کردندو با گل سیاه رنگ مخصوصی می پوشاندند و آن را مانند یک مجسمه شکل می دادند.

در آمریکای جنوبی هم انواع مومیایی های طبیعی و مصنوعی دیده شده است. در کوهستان های پرو، اجسادی از قوم اینکاها کشف شده است که همگی به سبب برودت و خشکی هوا، بی هیچ تغییری بر جای مانده اند. اینکاها قربانیان خود را نیز به این ارتفاعات می بردند تا همیشه سالم بمانند و مورد توجه خدایان قرار گیرند. اما عجیب ترین مومیایی جهان در چین یافت شده است. « بانو چنگ » یکی از زنان ثروتمند چین بوده که حدود 2000 سال پیش زندگی می کرده است. جسد این زن را درون مایعی فرو کرده بودند که تمام بافت های نرم بدن او را همچون زمان حیاتش تازه نگه داشته بود. به نظر می آمد که ترکیبات خاصی از جیوه در این مایع وجود داشته باشد، اما ماهیت حقیقی آن هنوز فاش نشده است.

در قرن اخیر نیز دانشمندان با استفاده از فناوری های نوین به مومیایی کردن اجساد پرداخته اند. جسد لنین در روسیه و جسد اِوا پِرون، همسر یکی از رؤسای جمهوری آرژانتین، به شیوه ی خارق العاده ای و همچنین فاش نشده ای مومیایی شده اند.

آیا نفرین مومیایی ها حقیقت دارد؟

در بسیاری از فیلم ها و داستان های تخیلی، به این نکته اشاره می شود که اگر کسی وارد مقبره های مصری شود یا چیزی از مردگان مومیایی شده بدزدد، دچار نفرین وحشتناکی می شود یا به طریقی مرموز می میرد. البته شاید مصریان باستان می خواسته اند با این گونه هشدار های اسرار آمیز از تجاوز سارقان به خانه ی اموات خود جلوگیری کنند. اما در سال 1922 اتفاقی افتاد که امکانوجود چنین امری را در ذهن مردم تقویت کرد.

در آن سال، «هوارد کارتر» مشغول گشودن مقبره ی توتان خامن، مشهور ترین مومیایی جهان، بود. وقتی همراهان کارتر وارد مقبره شدند، یک مار کبری قناری او را بلعید. یازده نفر از همراهانش نیز در مدت هفت سال مردند و مردم مرگ آن ها را به نفرین مومیایی ها نسبت دادند.

اما گوتارد کرامر، میکرو بیوژولیست آلمانی، معتقد است که شاید مرگ این افراد واغعاً با ورود آنها به مقبره ارتباط داشته باشد. کرامر می گوید که چون مصریان باستان مقداری غذا در کنار مردگان خود می گذاشتند و با مرور زمان نوعی قارچ در این غذا هاتکثیر یافته است، امکان دارد با گشوده شدن در مقبره، ذرات معلق هاگ وارد ریه ی افراد شده باشد. کرامر کشف کرده است که بعضی از این هاگ های باستانی سبب بیماری یا حتی مرگ می شوند و ای می تواند مفهموم همان نفرینی باشد کع مصریان باستان هشدار داده اند!

مومیایی های قرن بیستم چگونه اند؟

در دهه ی 1970، گروهی از محققان شیوه ی جدیدی را برای حفظ اجساد ابداع کردند. در این شیوه نوعی پلیمر جای آب و چربی های موجود در سلول ها را می گیرد و ظاهر بدن را همچون مجسمه ای پلاستیکی می کند. این بدن پلاستیکی، دوام بسیار زیاد و انعطاف پذیری جالبی دارد، هیچ بوی ناخوشایندی از آن بر نمی خیزد  و هیچ گاه تجزیه نمی شود. از این شیوه مومیایی کردن اجساد، برای تهیه ی اندام هایی استفاده می کنند که در اتاق های تشریح، مراکز آموزشی و مراکز هنری کاربرد دارند.

جالب اینکه در زمان حاضر، تعداد کسانی که می خواهند جسدشان مومیایی و حفظ شود رو به افزایش است. البته انگیزه ی این افراد شاید علمی تر از انگیزه پیشینیان آنها به نظر آید این افراد به امید روزی که پیشرفت علم بتواند بر بیماری ها و آثار ناشی از کهنسالی آنان غلبه کند، چنین چیزی را تقاضا می کنند و امیدوارند که در آینده دوباره بتوانند به زندگی سالم تری بازگردند در واقع، انسان امروزی نیز همچون مصریان باستان در پی راهی برای جاودانگی است.


light-angel بازدید : 194 یکشنبه 04 خرداد 1393 نظرات (0)

 

مومیایی ها 1

از مومیایی ها چه می دانید؟

اگر چه معروفترین مومیایی های جهان متعلق به مصر باستان هستند، اما در دویست سال گذشته مومیایی های گوناگونی در مناطق مختلف جهان کشف شده اند.

مومیایی ها در واقع، بدن انسانی است که نسج نرم آن تا مدت ها پس از مرگ صاحبش حفظ شده باشد. اما برای درک این موضوع که چرا فرایند مومیایی کردن و حفظ بدن، چنین توجه دانشمندان را به خود جلب کرده است، باید ابتدا با تغییر هایی آشنا شویم که در بدن رخ می دهند.

بعد از مرگ چه می شود؟

به طور معمول، تا چند ماه پس از مرگ همه ی بافت های نرم بدن تجزیه و به تدریج ناپدید می شوند؛ به گونه ای که در نهایت فقط اسکلت فرد بر جای می ماند. اما سرعت تجزیه ی جسد به عوامل گوناگونی، از جمله شرایط محیطی بستگی دارد. وقتی فردی می میرد، ابتدا اندام هایی از او که انواع آنزیم های گوارشی را در خود دارند – مانند روده ها- توسط همین آنزیم ها هضم و تجزیه می شوند. بعد، تجزیه دیگر بافت های نرم مشاهده می شود و این فرایند چند ماه طول می کشد. اما در محیط های گرم و مرطوب، سرعت این فرایند بیشتر است. زیرا گرما و رطوبت، سرعت تکثیر باکتری ها را تسریع می کند و وجود باکتری های بیشتر به معنی تجزیه ی سریع تر است. اما اگر جسد در محیطی بسیار سرد و خشک یا در مکانی بدون اکسیژن قرار داشته باشد، تجزیه به طور کامل صورت نمی گیرد و شاید این فرایند هزاران سال طول بکشد. به همین علت، اجسادی که در یخچال های قطبی، در بیبان های بسیار خشک و بی باران یا در اعماق بدون اکسیژن برخی باتلاق ها دفع می شوند، تا قرن ها سالم باقی می مانند. به این جسدها، مومیایی های طبیعی می گویند.

چرا اجساد را مومیایی می کردند؟

مصریان باستان توجه خاصی به زندگی پس از مرگ داشتند و معتقد بودند که اگر جسم فرد مرده باقی بماند، صاحبش همچنان می تواند در جهان دیگری زندگی کند. اما برای زندگی پس از مرگ به غذا، وسایل زندگی و جسمش احتیاج دارد! در واقع، میل به جاودانگی نخستین و مهم ترین انگیزه ی آنها برای حفاظت از مردگانشان بود.

اجساد را چگونه مومیایی می کردند؟

مصری ها ابتدا مردگانشان را بدون هیچ پوشش محافظی، و تنها با مقداری وسایل زندگی، در شن های داغ بیابان دفع می کردند. گرما این اجساد را خشک و تیره می کردو اما شکل کلی اجساد همچنان حفظ می شد. بعد از چند نسل، مصری ها اجسادشان را درون پوشش های حصیری و بعد درون جعبه های محکم چوبی قرار دادند و پس از مدتی نیز استفاده از تابوت ها در بسته و مقبره های سنگی کوچک و بزرگ در میان آن ها رواج یافت. اما این اجساد آشکارا تجزیه می شدند. به هر حال، بعد از گذشت چند نسل و کسب تجربیات چندین ساله، مصری ها توانستند به شیوه ی دقیقی برای حفظ اجسادشان دست یابند. آن ها ابتدا جسد را در حوضچه ای پر از آب نیل فرو می بردند و شستشو می دادند. بعد آن را روی میزی چوبی قرار می دادند، مغزش را از جمجمه خارج می کردند. برای خارج کردن احشای داخلی، روش های گوناگونی وجود داشت. در یک روش ارزان تر، روغن مخصوص را وارد بدن می کردند تا تمام حفره های داخلی آن پر شود. سپس سوراخ های بدن را مسدود می کردند و جسد را به حال خود می گذاشتند. چند روز بعد، وقتی سوراخ ها را دوباره باز می کردند، روغن و اندام های داخلی که به صورت مایع در آمده بودند، از بدن خارج می شدند.        

اما در شیوه ای که برای ثروتمندان به کار می رفت، بعد از خارج کردن مغز، شکافی در طرف چپ بدن ایجاد، و اندام های درون شکم را یکی یکی خارج می کردند. اما قلب همیشه در جای خود باقی می ماند. زیرا به عقیده ی مصریان، قلب مرکز بدن و جایگاه احساس و اندیشه بود. اندام های خارج شده را پس از شستشو و اندود کردن نوعی ماده ی چسبناک به آن ها، نوار پیچی می کردند و در ظرف ها سفالی زیبایی قرار می دادند تا همراه صاحبشان به جهانی دیگر سفر کند. سپس هفره ی شکم و قفسه ی سینه را با نوعی شراب می شستند و پر از مواد گیاهی و بخورات مختلف می کردند. وجود این مواد گیاهی از چروک شدن بافت ها هنگام خشک شدن جلوگیری می کرد. بعد جسد روی سطح شیب داری قرار می گرفت و با گردی خاص پوشیده می شد. این گرد مخلوطی از ترکیبات سدیم بود که از ساحل دریاچه های مصر به دست می آمد. گرد نمکی، رطوبت جسد را جذب می کرد، اما بر خلاف ماسه های داغ سبب تیرگی یا سختی پوست جسد نمی شد. جسد باید 35 تا 40 روز درون این گرد در فضای باز بماند و در این مدت محافظی از حمله ی لاشخورها ی صحرایی به آن جلو گیری می کرد. وقتی رطوبت جسد کاملاً گرفته می شد، گیاهان معطر را از داخل شکم و سینه ی جسد خارج می کردند و این دو حفره با همان گرد نمکی پر می شد. سپس شکاف پهلو را می دوختند و تمام بدن را به ماده ای چسبنده آغشته می کردند تا مانع نفوذ رطوبت به آن شود. بعد از این مرحله، نوبت نوارپیچی جسد می رسید. برای نوار پیچی هر جسد، حدود372 متر مربع پارچه مصرف می شد. عملیات نوار پیچی کار بسیار حساس و دقیقی بود که یک تا دو هفته طول می کشید. بین لایه های آخر نوار نیز نوعی طلسم قرار می دادند تا صاحبش را در دنیا از مرگ حفظ کند. بعد از نوار پیچی، جسد را با ماده ای چسبنده و خمیر مانندی می پوشاندند که پس از مدتی خشک و غیر قابل نفوذ می شد. نوعی نقاب زیبا نیز بر چهره ی جسد قرار می دادند. این نقاب در واقع، نشانه ی شناسایی فرد در جهان پس از مرگ بود.

در نهایت، جسد را داخل تابوتی پر از نقش و نگار و شبیه بدن انسان قرار می دادند و تابوت را نیز همراه با مقداری غذا و وسایل زندگی به مقبره اش می بردند.


light-angel بازدید : 87 یکشنبه 04 خرداد 1393 نظرات (0)

 

عجایب هفتگانۀ جهان

در یونان باستان، نویسندگان متعددی چندین فهرست از با شکوه ترین ساخته های دست بشر تدوین کردند. مولفان این فهرست ها در گردآوری آنچه شگفتی بر می انگیزدبا یکدیگر اختلاف سلیقه داشتند، ولی سرانجام عجایب هفتگانۀ ی زیر به عنوان فهرست معیار پذیرفته شد. در این قسمت آن هارا به ترتیب زمان ساخته شدن مرتب کرده ایم.

اهرام مصر: هرم های کهن زیادی در مصر وجود دارند، اما بزرگترین آن ها سه هرمی هستند که در جیزه قرار دارند و آن ها را به عنوان آرامگاه پادشاهان مصر ساخته بودند. عظیم ترین این هرم ها هرم خئوپس است، که معمولاً آن را صرفاً «هرم بزرگ» می خوانند و در حدود 2600 قبل از میلاد ساخته شده است. در میا عجایب هفتگانه، اهرام مصر از همه کهن ترند، با وجود این، تنها عجایبی هستند که تقریباً دست نخورده باقی مانده اند. حتی اگر امروزه هم فهرستی از عجایب جهان تدوین شود، هرم بزرگ مصر یقیناً در آن جای خواهد گرفت. این هرم در اصل حدود 146 متر بلندی داشت و در حدود 4000 سال بلند ترین ساختمان جهان بود، تا این که بعد ها مناره ی بعضی از عظیم ترین کلیساهای جامع گوتیک اندکی از آن بلند تر ساخته شد. از لحاظ حجم خالص سنگ هرم بزرگ شاید همچنان عظیم ترین بنایی باشد که تا کنون ساخته شده است.

باغ های معلق بابل: این باغ های خارق العاده بودند که در ردیفی از زمین های پله پله سر به آسمان می کشیده اند و آن ها را استادانه با آبی که از روی فرات تلمبه می شده آبیاری می کرده اند. این باغ ها را احتمالاً بخت النصر دوم ساخت، که از 605 تا 562 قبل از میلاد پادشاه بابل بود و علاقه ی شدیدش به تجملات زبانزد همگان بود. از این باغ ها هیچ عصری بر جای نمانده است.

مجسمۀ زئوس در المپ: این مجسمه ی خدای خدایان در حدود سال 430 قبل از میلاد از طلا و عاج، برای پرستشگاه زئوس در المپ ساخته شد. مجسمه ی زئوس را فیدیاس ساخت، که او را بزرگترین پیکر تراش یونانی می دانستند. این مجسمه در قرن پنجم میلادی از میان رفت، ولی ما تصویر روشنی از شکل ظاهری آن در دست داریم زیرا نویسندگان عهد باستان آن را توصیف کردند و شکل آن روی سکه ها نقش بست. این مجسمه ی پیکرۀ نشسته ی با شکوهی بوده که در حدود 12 متر بلندی داشته است.

پرستشگاه اَرتمیس (دیانا) در اِفِسوس: ساختمان این پرستشگاه در 356 سال قبل از میلاد آغاز شد تا جای پرستشگاه قدیمی تری را بگیرد که در همان سال (درست در همان روزی که اسکندر کبیر به دنیا آمد) به دست مردی به نام هرِستراتوس به آتش کشیده شده بود. هرستراتوس صرفاً به این دلیل این کار را کرد که نام خود را در تاریخ ثبت کند. ساختمان جدید به سبب ابعاد عظیمش و شکوه و جلال تزئیناتش شهرت یافت اِفِسوس شهر مهمی بود واقع در سرزمینی که اکنون آن را ترکیه می خوانیم. محل پرستشگاه در سال 1869 میلادی پیدا شد و بقایای فراوانی از آن را از زیر خاک بیرون آوردند.

آرامگاه هالیکارناس: اینجا مقبره ی با شکوه مائوسولوس بود، یکی از فرمانروایان کاریا، که در سال 353 قبل از میلاد در گذشت. هالیکارناس، پایتخت او، اینک شهر بدروم است. این آرامگاه عظیم از مرمر سفید ساخته شده بود. سقفی هرمی شکل داشت با مجسمۀ گردونه ای بر تارکِ آن، چهار اسب گردونه ای را می کشیدند. محل آرامگاه را در قرن نونزدهم از زیر خاک بیرون آوردند و برخی از پرابهت ترین پیکره های آرامگاه اکنون در موزه ی بریتانیا در لندن قرار دارد.

مجسمه ی غول پیکر رودِس: مجسمه ی عظیمی از برنز، با ارتفاعی در حدود 30 متر، که اهالی رودس برای گرامی داشت دفاع پیروزمندانه ی شهر در مقابل محاصره ی دشمن در سال های 304 تا 305 قبل از میلاد بر پا کردند. این مجسمه پیکره ی خدای خورشید، هلیوس، بود و در دهانه ی بندر قرار داشت. مجسمه ی رودس در حدود225 سال قبل از میلاد بر اثر زمین لرزه واژگون شد و در قرن هفتم میلادی آن را تکه تکه کردند.

فانوس دریایی اسکندریه: این فانوس دریایی عظیم ترین فانوس دریایی جهان باستان بود. آن را در حدود 280 سال قبل از میلاد در جزیره ی فارُس واقع در سواحل اسکندریه مصر ساختند. به نوشته ی نویسندگان باستان، این فانوس دریایی حدود 135 متر بلندی داشته و روشنایی اش از فاصله ی 65 کیلومتری دیده می شده است. زمین لرزه ای در حدود قرن دوازدهم میلادی آن را نابود کرد.

تعداد صفحات : 3

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    سایت ما را چگونه ارز یابی می کنید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 28
  • کل نظرات : 12
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 8
  • آی پی امروز : 16
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 18
  • باردید دیروز : 4
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 28
  • بازدید ماه : 25
  • بازدید سال : 78
  • بازدید کلی : 4,277